آنایوردوم شیشه گران کندی

آنایوردوم شیشه گران کندی

امان خان بخشی بیگی

امان خان بخشی بیگی از سرداران و فعالان فرقه ی دموکرات آذربایجان در منطقه ی ساوالان بود. دو نفر از افراد فرقه از روستای شیشه گران به نام های: بال اوغلان محمدی و فتیش نعمتی محافظان همیشه گی وی بوده اند. امان خان از نیک نامان فرقه بود. همین نیک نامی باعث لغو حکم اعدام وی توسط ارتش پهلوی شد. در گزارشاتی که در خصوص کشته شده گان فرقه دموکرات آذربایجان در هنگام هجوم ارتش پهلوی به دولت فرقه در سال 1325 هجری شمسی منتشر شده است اغلب امان خان بخشی بیگی شیشه گران و فرزندش را جزو  کشته شده گان فرقه منظور کرده اند. در گزارش موءسسه مطالعات و تدوین تاریخ اردبیل در  خصوص امان خان بخشی بیگی  شیشه گران و فرزندش چنین آمده است: اَمَن خان بخشی بگی. اَمَن فرزند آقا کیشی در سال 1273 هجری شمسی در شیشه گران اردبیل متولد می گردد در سال 1321 به تشکیلات سیاسی بر می گردد و 6سال صدر شیشه گران و قرا اطراف می شود. حاجی احمد مالک بسیار سعی نمود که وی را از مبارزه باز دارد. اَمَن بعد از سال 1324 در تربیت دسته های فدائی کوشید با پسرش در خلع سلاح پادگان مشگین شهر دست داشته و در تشکیل کمیته سُمَرین (سومَرین) و باری (باروق) جدیت کرده است و از طرف کمیته اردبیل مورد تشویق و مدال 21 آذر داشته است بعد از سال 1325 کشته می شود.

آن چه که از گزارشات بر می آید ظاهرا اسامی امان خان بخشی بیگی و یکی از فرزندان وی در جریان حمله ی ارتش پهلوی به آذربایجان در زمان شکست دولت فرقه ی دموکرات آذربایجان در لیست اعدام ارتش پهلوی بوده اند. اغلب این افراد به جزء چند نفر از جمله امان خان بخشی بیگی و فرزندش، بقیه توسط عمال پهلوی اعدام می شوند. با این حال افراد کثیری نیز اعدام شده اند که مطلقا در لیست منظور نشده اند. این لیست ها بدون هر گونه بررسی های علمی و تاریخی پس از جمع آوری گزارشات مورخین در ایران و آذربایجان تکمیل و منتشر می شود. در تکمیل این گزارشات، گروه های متعددی از جمله: حزب توده، فدائیان، ساواک، کمونیست ها، سلطنت طلبان و... مشارکت داشته اند. بنابراین هرکدام از آن ها به وسع توانشان این مطالب را جمع آوری و در نشریات متعدد آن عصر و یا پس از آن بدون هیچ تجزیه تحلیلی منتشر کرده اند. تحقیق های میدانی مبیّن آن است که یقینا تعداد اعدام شده گان فرقه در آن زمان بیش از آن است که در اسناد منتشر شده است. بنابراین پرونده ی اعدام شده گان فرقه نیازمند تحقیق و تفحص و در نهایت آنالیز جدیدی است. تا ابعاد و زوایای مبهم  این قسم از تاریخ آذربایجان کشف و منتشر شود. یکی از ابعاد و زوایای مبهم این پرونده «گزارش اعدام» امان خان بخشی بیگی شیشه گران و فرزندش در هنگام هجوم ارتش پهلوی به آذربایجان است.

امان خان بخشی بیگی شیشه گران در هنگام مرگش در روستای شیشه گران در سال 1365 هجری شمسی تخمینا90 سال داشته است. قبر امان خان در روستای شیشه گران موجود است. با احتساب این گزارش تولد امان خان بخشی بیگی به تقریب سال 1275 هجری شمسی بوده است. امان خان در عنفوان جوانی خویش (در 20 ساله گی) در سال 1295 هجری شمسی در زمان «توروکاست// نسل کشی تورکان// اَشکارلیق» به باکو مهاجرت و در آن جا به شغل کارگری می پردازد. پس از گذشت مدتی به محل سکونت خویش در روستای شیشه گران مراجعت می کند. با گرد آوردن گروهی از آشنایان و اقوام خویش دوباره برای کار به باکو می رود. این بار به عنوان یوزباشی پیمان کار پروژه های عمرانی، تولیدی و تجاری بازرگانی در جاهای مختلف باکو به کار مشغول می شود. امان خان کم کم با محافل سیاسی و  انقلابی در باکو که در شرف مبارزه بر علیه تزاریسم بود آشنا می شود. در سال 1305 هجری شمسی (در 30 ساله گی) با سَلمی خانیم از پیش قراوالان مبارزه با تزاریسم از روستای باباش کندی جمهوری آذربایجان آشنا می شود. و پس از اندکی با ایشان ازدواج می کند. سَلمی زنی بوده زیبا رو، خوش اندام، خوش گفتار، سخن گو، سخن دان، باسواد، سیاست مدار، مدیر، مدبر، آشنا به سیستم های مبارزات اجتماعی.  محمدعلی اسکندر زاده معروف به پُولی می گوید: چهره ی زیبا و متین سَلمی با دندان های طلایی اش  او را زبان زَد خاص و عام در روستاهای منطقه کرده بود.

امان خان از سَلمی خانیم 8 فرزند به نام های: باباش، حاجی بابا، حسین آغا، علی آغا، اکبر آغا، خانیم و... داشته است. پس از شکست فرقه هم سر امان خان بخشی بیگی یعنی سَلمی خانیم  هرچه تلاش می کند که به تواند امان خان را با خود به جمهوری آذربابجان ببردامان خان به هیچ روی به رفتن به جمهوری آذربایجان رضایت نمی دهد. سَلمی خانیم در مقابل مقاومت امان خان به او متذکر می شود که اگر فرار نکند حتما توسط ارتش پهلوی اعدام خواهد شد. امان خان علی رغم احتمال اعدامش از فرار به جمهوری آذربایجان خودداری می کند. و در جواب سَلمی خانیم می گوید: فرار در شاءن امان خان نیست هرچند هزار بار او را به خاطر تفکر، اندیشه و ایمان و اعتقادش به قتل برسانند. امان خان تصمیم بر ماندن گرفته است و می ماند. در نهایت سَلمی خانیم تمامی فرزندان خویش را برداشته به جمهوری آذربایجان مهاجرت می کند. سَلمی خانیم بنا به مصلحت در جمهوری آذربایجان به دروغ به دولت گزارش می دهد که شوهر و پسرش در وقایع فرقه توسط ارتش پهلوی اعدام شده اند. این گزارش مصلحتی مبنای تاریخ نویسان آذربایجان و ایران قرار می گیرد. بر اساس این گزارش شوهر و پسر سَلمی خانیم توسط دولت کمونیستی آذربایجان به عنوان «آذربایجان خالق شهیدی» شناخته می شود. این گزارش باعث ترقی و پیش رفت فرزندان سَلمی خانیم در آذربایجان می شود. دولت برای سَلمی خانیم و فرزندانش معاش یعنی حقوق ویژه ای منظور می کند. این مسئله در هنگام فروپاشی شوروی وقتی یکی از فرزندان امان خان از جمهوری آذربایجان برای دیدار تنها برادر نا تنی اش به روستای شیشه گران آمده بود مشخص می شود.

پس از فرار همسر و فرزندان امان خان بخشی بیگی به جمهوری آذربایجان، امان خان در خانه ی خویش می نشیند و منتظر فرمان اجرای حکم اعدام می شود. ارتش برای دستگیری و اجرای فرمان اعدام وی وارد عمل می شود. امان خان بدون هیچ مقاومتی برای اجرای حکم اعدام اعلام آمادگی می کند. در این اثنا مردم محل، شیوخ و علمای روستاهای هم جوار، ریش سفیدان، خوانین و... به نماینده دادستانی شاه اظهار می دارند که: امان خان در زمانی که در فرقه در اوج قدرت بود غیر از خدمت به مردم و مملکت هیچ کار ناشایستی انجام نداده است. بنا براین از دولت تقاضا می کنیم به پاس مردم داری امان خان ایشان بخشیده شوند. مراتب به استاندار وقت آذربایجان گزارش داده می شود. در نهایت ارتشیان بدون هیچ گونه توضیحی مبنی اعلام بخشودگی و یا عفو نام برده و ... منطقه را ترک می کنند و در هنگام ترک منطقه به ریش سفیدان می گویند مشکلی نیست اعدام نمی شود. امان خان پس از گذشت مدتی با دختری از روستای قونسول کندی به نام «سَرین گول» ازدواج کرد. از سرین گول تهنا یک پسر به نام امین آغا داشت. سرین گول فرزند محمد حسین تقی زاده و شیخ احمدعلی تزه گول بود. سرین گول خواهر فیرَنگول همسر محمد علی اسکندر پور معروف به پُولی است. امان خان پس از لغو حکم اعدامش، تا آخر عمر خویش به عنوان یک ریش سفید اجتماعی در روستای شیشه گران باقی ماند. در هیچ یک از دسته جات سیاسی و اجتماعی اعم از: انجمن روستا، هیئت ریش سفیدان، انجمن اسلامی روستا، پایگاه مقاومت بسیج و... مشارکت نکرد.

محمد علی اسکندر پور معروف به پُولی باجناق دوم امان خان می گوید: امان خان دلاور مرد نامی ایران و آذربایجان بود. او همیشه در کارهایش جدیت داشت. اهل شوخ طبعی نبود. قیافه ی قوی جثه ای داشت. اهل ترس نبود اگر تصمیم به کاری می گرفت حتما آن را انجام می داد. آدمی باسواد، اهل ذوق، شاعر مسلک، ریش سفید، میانجی گر و آشتی دهنده ی افراد با هم دیگر و... بود. هم خودش هم زن اولش سَلمی خانیم به سه زبان ترکی، روسی و فارسی تسلط کامل داشت. سبیل های کلفت و چنگیزی امان خان به او هیبتی مقتدرانه چون پهلوانان نامی داده بود. مردم وقتی او را می دیدند می گفتند: به سبیل هایش نگاه کُن. «بیغی» یعنی سبیلو، مردی چون کور اوغلو و قاچاق نبی می مانَد. امان خان در اوقات بی کاریش اغلب از شرح حال زندگی مردم روسیه صحبت می کرد. در ضمن صحبت هایش گاهی ایران را با آن ها مقایسه می کرد. مردم روستای شیشه  گران ، خیارَک ، سومرین، باری و قونسور کندی هنوز هم که هنوز است از او به نیکی یاد می کنند و می گویند: امان خان بیلیجی کیشی ایدی یعنی امان خان مرد حکیمی بود. امان خان از هم سُلفان، هم فکران و هم قطاران سردار میر علم محمدی قونسور کندی بود.


  • ایرج نعمتی شیشه گران

اردبیل

شیشه گران

نعمتی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی